تاريخ : یک شنبه 14 خرداد 1391برچسب:, | 21:14 | نویسنده : حسین محمدی

  معرفی تاریخی بنا:

  • خانه امیر لطیفی از سمت جنوب به مرکز محله و بازار قدیمی نعلبندان مرتبط می شود و در پشت مسجد جامع گرگان قرار دارد .
  • بانی آن مرحوم مهدی خان ملک می باشد و قدمت خانه به اواخر دوره قاجاریه می رسد .
  • این خانه با وسعتی حدود هزار متر مربع شامل دوبخش است بخش نخست و هسته اصلی ساختمان در دوطبقه و بخش های خدماتی در یک طبقه ساخته شده اند .

 



ادامه مطلب
تاريخ : یک شنبه 14 خرداد 1391برچسب:, | 14:32 | نویسنده : حسین محمدی

 

معماری مدرن : عوامل متعددی مانند خرد گرایی وتوسعه علم وتوسعه فلسفه وبه ویژه گسترش تكنولوژی موجب تكوین مدرنیسم شد .استفاده از مظاهر تكنولوژی از جمله كاربرد فلز در ساختمان سازی شروع شد. نیاز به استفاده از سازه های فلزی و كاربرد شیشه در ساختمان های شیكاگو و تكوین مكتب شیكاگو در1871 و ساخت برج ایفل زمینه ای مناسب را برای استفاده از مصالح جدید فراهم كرد. بعد از جنگ جهانی نیاز به احداث ساختمان هایی با استفاده از معماری مدرن شكل گرفت میس وندرو ولوكوربوزیه از معماران مشهور دوران متعالی بودند. لوكوربوزیه اصول پنجگانه ای مانند مرتفع سازی وباغ روی بام وپلان ازاد وكاربرد پنجره كشیده ونمای ازاد واستفاده از سقف كنسول را از اصول معماری مدرن می دانست. به تدریج توجه به طبیعت در اثار معماری ونیز توجه به تندیس گرایی در كارهای لوكوربوزیه و رایت موجب تنوع یافتن احجام مدرن ساده شد.از اواسط قرن بیستم در مورد اصول معماری مدرن شك پدید آمد وعده ای به سادگی بسیاری از اثار مدرن وعده ای به بی توجهی ان به فرهنگ وتاریخ انتقاد كردند .انتقاد از مدرنیسم در دهه 60 قرن بیستم فزونی یافت ودر ادامه ان پست مدرنیسم پدید امد . ساختار گرایی (كانستراكتیویسم) در اوایل قرن بیستم شكل گرفت ومدتی مورد توجه برخی از هنرمندان بود ولی بعد از ان مورد انقاد قرار گرفت وسبك جدیدی به نام دیكانستراكشن پدید آمد. گسترش تكنولوژی موجب شكل گیری مكتب دیگری با عنوان های تك و سپس كاربرد تكنولوژی همراه با توجه به زیست مدرن باعث پدیدامدن اكوتك شد .



ادامه مطلب
تاريخ : شنبه 13 خرداد 1391برچسب:, | 23:0 | نویسنده : حسین محمدی

 

معماری غرب

محیط غار نشینی در طی هزاران سال هیچ مناسبتی برای آفرینش هنری پیشرفته و ظریف نداشته است زیرا تلاش برای صیانت ذات بیشترین بخش نیروی جسمی و فکری ایشان را به خود اختصاص می داده است .که آثاری را از خود به جا گذاشته اند. نخستین آثاری که از انسان بدست آمده است متعلق به چهل هزار سال پیش است که در دورانهای مختلف زمین شناسی که شامل دورانهای پارینه سنگی نو سنگی و عصر برنز و مفرغ قابل برسی است که مجموعه این فعالیتها منجر به پیدای تمدنهای مخلتف و ایجاد شهر ها و روستا ها بر روی سطح این کره خاکی گردیده است .بررسی این دورانها نیاز به نوشتها و کا غذ های فراوان دارد که خارج از توان این نوشتار است ¹.اما بهترین مسیری که بر شناخت معماری غرب که همچون ریسمانی تافته از رشته الیافی که رنگ و مقاومتشان ثابت نمی ماند و هر بار به مناسبتی شکل و ظاهر و توان ریسمان دگرگون می گردد و تجربه های متنوع معماری غرب را به یکدیگر پیوند میزند ، را فرهنگ غرب سرا آغازش را معماری یو نان می داند که از نظر نویسندگان این نوشتار نیز مناسب برای آغاز این مجموعه نوشتار است .اما پیش از بررسی معماری غرب در دورانهای مختلف بهتر به دو نکته زیر توجه شود :

 

در آفرینش فضای معماری _ در گزینش مبانی و ابزارو در تعیین نحوه بر افراشتن پیکره کالبدی و در طریق بهره ورداری از آن _استدلال و گاه اسقرارهایی صورت می گیرند که زمینه اصلی شان ، به ادعای سازندگان و ناقذان اروپایی ، منطق است .
کاربرد منطق در تدوین شکل و معنای بناها ، به آنها اعتبار می بخشد و ، در صورت توفیق نیز بر اعتبار منطق می افزایدو آنرا ترویج می دهد.
2. در سنجش و در باز شناسی فضای معماری - در گزینش معیارها و ضابطه ها و شیوه هایی که برای شناخت فراوده های دوران گذشته و یا همزمان با زندگی ناقدان نقطه عطف بوده اند- از استدلال ها و استنتاج هایی بهره گرفته شده و می شود که فرای قواعد منطقی تدوین شده نمی رود . هر گونه اظهار نظری در باره معماری غرب باید بر اساس و متکی بر چهار چوبی باشد که «منطقی» می نماید:عطف به منطق «ارسطویی»،عطف به منطق «دکارت» ،عطف به منطق«کانت»و عطف به منطق «هگل»و بالاخره عطف به منطق دیالکتیکی ماتریالیستی ،که از همان روزهای زندگی «هگل» چنان در فضای تنگ قرن نوزدهم اروپا طنین انداز شد.



ادامه مطلب
تاريخ : پنج شنبه 11 خرداد 1391برچسب:, | 1:0 | نویسنده : حسین محمدی

  در سالهای 2507، " سبک بین المللی " تا حد زیادی در میان معماران رواج یافته بود . در تهران به خصوص در محله های جدید شمال شهر بیش از پیش الگوهای این سبک بویژه در خانه سازی رعایت می شد و دانشکده هنرهای زیبای تهران از همان ابتدای تاسیس روش آموزش بوزار پاریس را برگزید.
مدت یک ربع قرن ، آنچه که معدود معماران آن زمان در ایران ساختند و آموزش دادند ، سرمشق و نمونه کار نسل های بعدی معماران دانشگاه دیده ، حرفه ای های قدیمی و حتی بساز و بفروشها قرار گرفت . ازبناهای مجلل و تشریفاتی که دارای ارزش نمودگاری هستند تا ساختمانهای ساده کوچک در دورترین نقاط کشور هیچیک از این زبان معماری به دور نماندند.در دهه های بعد از جنگ جهانی دوم شیوه های معماری سنتی که عبارت بود از تکرار تعداد معدودی نمونه های اصلی معمارانه برای بناهای مختلف ، به خصوص در شهرهای بزرگ به کلی کنار گزارده شده بود.
احداث خیابانهای سراسری و شبکه جدولی شهری بافت شهری سنتی را دچار دگرگونی اساسی کرده و قطعات مالکیت منظم و مستطیل شکل به وجود آورد . با این تغییرات در شکل شهر , به دوران معماری درون گرا با حیاط مرکزی پایان داده شد و معماران به الگوی تک بناهای جدا از یکدیگر روی آوردند .بدینسان فضای تاریخی جای خود را به محیط جدیدی می داد که روحیه مدرنیزم (نوینگرایی ) در آن بیش از پیش دیده می شد .جهت اصلی معماری که در گذشته روی به سمت یک مرکز روحانی داشت جای خود را به معماری داد که به سمت تحول و آینده گرایش داشت . بخشهای مسکونی شبکه راسیونالیست شهری را به وجود آوردند . و کاخهای دولتی و بناهای عمومی که نمودار تحکیم قدرت مرکزی و دولت بود بیشتر در فضاها و میادین جای گرفتند که از ویژگیهای فضاهای شهری نئوکلاسیک بهره داشت . این دو جنبه معماری که یکی ضرورت ایجاد بناهای ساده و عملی بود و دیگری نیاز به نمایش ارزشها و مظاهر فرهنگی نظام زمانه ، زمینه مناسب خود را در دوگانگی آموزش بوزار در سالهای بعد از جنگ جهانی دوم یافت .
بعد از جنگ جهانی دوم اروپا غرق در مسئله بحران مسکن بود .معماران در این فرصت روی به نظریه های فونکسیونالیستی که در سالهای بین دو جنگ تحول یافته بود آوردند و برای جبران خرابیهای حاصل از جنگ روی به امیدها و آرزوهای مدرنیزم آوردند . شهرها و محله ها به این ترتیب به سرعت ساخته می شد . ایران در آن هنگام آهسته آهسته گام در راه شهرنشینی متعادلی می گذاشت و به تدریج بناهای عمومی یعنی بناهای اداری ، خدمات عمومی گوناگون و بناهای تشریفاتی جای خود را در شهرها باز می کردند . مسکن جدید نیز از جانب گروهی اجتماعی محدود و روشنفکری ساخته می شد که در آن دوران آداب زندگی فرنگی را کم و بیش آموخته و میل بر ان داشت که تحول را از خانه خود آغاز نماید . در اروپا درست به عکس قدرت اقتصادی این گروه اجتماعی بعد از جنگ جهانی دوم رو به ضعف نهاده بود و الگوی ویلای وینی Viennoise سالهای بین دو جنگ جای خود را بیش از پیش به الگوی مسکن اجتماعی و یا به اصطلاح آپارتمان سازی می داد . چنانکه می دانیم الگوهای اخیر توانستند در سی سال بعد از جنگ سیمای شهرهای اروپایی و حومه ها را به کلی زیر و رو کنند . 
در ایران و بخصوص در تهران نه تنها گروه نوخواسته روشنفکر و متمکن بلکه آن دسته از شهرنشینان سنتی نیز که با افکار جدید تماس حاصل کرده بودند ، متمایل به ترک مرکز مسکونی و تجارتی شهر ( بازار و محله های اطراف آن ) شدند و به تدریج خانه های خود را در شمال شهر در دامنه کوه البرز بنا نهادند . در اختیار داشتن قطعات بزرگ زمین و نبودن یک بافت شهری پیشین برای شکل دادن به این قطعات موجب شد که محله های جدید تهران نه به صورت یک استخوان بندی شهری بلکه پیرو الگوهایی شبیه به حومه شهرهای آمریکا شکل بگیرند .
در واقع باید پذیرفت که پس از بوجود آمدن محورهایی مانند سپه ، فردوسی و شاهرضا ، مکانهای شهری موفقی که قادر باشند مرکزیت و خصوصیات ویژه ای برای تهران تعریف کنند به وجود نیامد . مرکز شهر در محدوده ای که بین دو جنگ ایجاد شده بود باقی ماند و بخشهای مسکونی پراکنده در خارج آن شروع به شکل گرفتن کرد .درجریان این مهاجرت خطی به سمت دامنه البرز معمار تهرانی با مسئله تک خانه رو به رو بود ، تک خانه ای که هیچگونه گفتگوی معمارانه با یک بافت شهری موجود را در برابر خود نداشت .در حالیکه معماران فرنگ دیده نسل اول توانسته بودند تیپولوژی مسکن بسیار قوی شهری بوجود آورند و " سبک بین المللی " را با بافت جدولی تهران هماهنگ سازند ، معماری جدید سرچشمه الهام خود را د ر ویلای منفرد از نوع رایج حومه Suburbia در آمریکا یافت . اما در بناهای عمومی که ضرورتا " در نقاط مرکزی شهر باید ساخته می شد معماران از الگوهای فونکسیونالیست پیروی کردند . استفاده از تکنولوژی ساختمانی جدید ، ایجاد فضاهای چند مصرفی و کاربرد زبان معماری راسیونالیست ، تیپولوژی جدید را برای بناهای عمومی به وجود آورد که به تدریج جای بناهای عمومی پیش از جنگ راکه دارای روحیه نئوکلاسیک بودند گرفت .
بناهای یادبود سومین گروه ساختمانهای این دوره بود و در حقیقت تنها فرصت کامل برای ابراز یک زبان صرف معمارانه . برای معمارانی که در مدرسه بوزار فرانسه آموزش دیده بودند کمتر این موفقیت پیش می آمد که بتوانند عظمت و ابهت زبان معاری را که در بوزار فراگرفته بودند درساختمانهای خود به کار گیرند . بناهای یادبود این فرصت را برای آنان فراهم آورد . اما باید به خاطر داشت که مونومانتالیزم بوزار با سبک آکادمیک پیش از جنگ که ملهم از جنبشهای معماری آلمانی سالهای اولیه قرن بیستم بود Werkbund به کلی تفاوت داشت .
بوزار بعد از جنگ نیز به کلی با بوزار قرن نوزدهم که پیرو سبکی تاریخی گرا بود تفاوتهایی پیدا کرده بود . عطف به جوهر تاریخ جای خود را عطف به عناصر شکلی تاریخ گذشته داده بود و در نتیجه عطف به عناصر شکلی متعلق به دورانها و سبکهای متفاوت ، این برداشت آزاد و التقاطی از دورانهای گذشته اصطلاحا Eclectisme نامیده می شود .از آنجا که دیگر نظم هندسی بیانگر معنی و محتوی نظم معماری دوره معینی نبود و در عوض به مفاهیم مجردی مانند تناسب ، تقارن و غیره تقلیل یافته بود ، لذا معمار نیز امکان یافته بود که فانتزی های هندسی خود را آزادانه به کار اندازد .
از سوی دیگر کتاب معروف لوکوربوزیه Vers Une Architecture تاثیر بسیاری در محافل معماری گذاشته بود و اهمیت تاریخ ، را به عنوان سرچشمه الهام زبان معماری به کلی ضعیف کرده بود . گرچه تاثیر این کتاب هرگز از درگاه بوزار به درون رخنه نکرد لیکن در سست کردن پایه های تاریخ گرای بوزار نقش موثری را ایفاء کرد .
بدین ترتیب زبان مونومنتال جدیدی در معماری بنا های یادبود و آرامگاهها نسج گرفت . ترکیب "( کمپوزیسیون ) غیر مترقبه نقشه به جای تکرار الگوی تثبیت شده تاریخی ، به کار بردن نشا نه های خارجی معماری سنتی ایران و استفاده التقاطی از تکنولوژی های گوناگون ساختمانی خصوصیات اصلی معماری مونومنتال این دوره را تشکیل می دهند .
توجه اصلی معمار معطوف به ابداع شگردی ها و نوآوریها بود .مفهوم " فضا " در این معماری چندان جایی نداشت و در عوض " تاثیرها " Effets اهمیت بسیار یافتند . بدین ترتیب نما اهمیت خارق العاده یافت و مهمترین جنبه نمایشی بنا را به خود اختصاص داد .
می بینیم که در این سبک ، تاریخ روابط ماهوی میان شکل ها و حجم های جای خود ]را[ به تاریخ موتیف ها Motifs داده است و معمار تمام کوشش خود را در راه ضبط و ترکیب موتیف های معماری های دوران گذشته به میل و ابتکارشخصی خود به کار برده است .
بدین ترتیب ملاحظه می شود که در دوران خاصی بحرانی که معمار بوزار ناگزیر از تسلیم به نیازهای فوری و حیاطی جامعه و ساده کردن زبان هنری خود است بنای یادبود موضوع استثنایی و جالبی را تشکیل می دهد که معمار بتواند در آن به طریق اولی قوانین بازی خود را به کار اندازد ، قوانینی که در غیر این صورت اعتبار تاریخی خود را از دست داده بودند .



تاريخ : پنج شنبه 11 خرداد 1391برچسب:, | 1:48 | نویسنده : حسین محمدی

 نظریه معماری به عنوان تلاشی برای شناخت قوانین شاخص و رایج معماری از جنبه‎های مختلف فرمی و مفهومی و کوشش برای تدوین این اصول در قالب الگوهای آرمانی تعریف می‎شود. آرمان‎شهرهایی که توسط معماران مختلف در سده‎های گذشته طراحی شده‎اند، از جمله این تلاش‎ها به شمار می‎روند. نمونه شاخص نظریه معماری باستان که در حقیقت چندین دهه مورد استناد بود، اثر ویتروویوس با عنوان ده رساله در باب معماری است که در حدود سال‎های نخست میلادی تألیف شده است. در حقیقت کتاب‎های ویتروویوس شالوده تمامی تلاش‎هایی قرار گرفته است که قصد داشتند مبانی علمی معماری را تدوین و آن را نظام‎مند کنند.

در تلاش‎هایی که تاکنون برای تعریف نظریه معماری صورت پذیرفته است، دو رویکرد قابل بررسی است که هرکدام روش خاص خود را دارا هستند:

1. رویکرد تاریخی به نظریه معماری:

بر اساس این رویکرد، نظریه معماری آن چیزهایی است که مردم درباره موضوع گفته یا نوشته‎اند. از این دیدگاه، روش مناسب برای تدوین مبانی نظری عبارت است از گردآوری و بررسی متون تاریخی، تفسیر بیانات مختلف، سنجش ارزش نسبی بیانات اظهار شده و در نهایت استخراج نتایج جهت تدوین نظریه. در نتیجه در این روش نظریه معماری از نوشته‎ها و ویژگی‎های بناهای تاریخی (به عنوان مثال معیارها و تناسبات ساختمانی آنها) اخذ می‎شود.

2. رویکرد فلسفی به نظریه معماری:

در این رویکرد، نظریه معماری بر اساس ملاحظات فلسفی و زیبایی‎شناختی تعریف می‎شود. از این دیدگاه، روش مناسب برای تدوین نظریه معماری عبارت است از انجام دادن یک رشته بحث‎های عقلی در هر ساختار خاص نظری و تنظیم و تدوین سلسله مراتبی از مفاهیم برای درک موضوع.

به نظر می‎رسد برای تعریف نظریه معماری هر دو رویکرد فوق لازم و ملزوم یکدیگرند و بایستی در کنار هم مورد توجه قرار گیرند، چرا که بحث در مورد تاریخ نظریه معماری بدون بررسی ساختار مفاهیم آن همان قدر ناممکن است که بحث درباره ساختار مفاهیم بدون بررسی چگونگی کاربرد آن مفاهیم در تاریخ معماری.

صرف نظر از مباحث مربوط به نحوه تدوین تئوری معماری، نکته مهم چگونگی کاربردی کردن نظریه معماری است. از نظر تاریخی، نظریه معماری در متون نوشتاری و نیز به صورت ترسیمی و مدل سه بعدی معماری ـ و نه در ساختمان‎های واقعی ـ یافت می‎شود. در بین معماران معاصر نیز این دیدگاه وجود دارد که مبانی نظری و کار عملی معماری هیچ ارتباط متقابلی با یکدیگر ندارند. برای اصلاح این نوع طرز تفکر، مبانی نظری باید به موارد مربوط به حرفه معماری بپردازد، در غیر این صورت سودمند نخواهد بود.



تاريخ : پنج شنبه 11 خرداد 1391برچسب:, | 1:37 | نویسنده : حسین محمدی

 

آشنایی با انواع دکوراسیون داخلی منزل
اگر مثلا از خانه‌ای با دیوارهای استخوانی و آشپزخانه‌ای با کابینت‌های قهوه‌ای خسته شده‌اید و دنبال رنگ در خانه‌تان می‌گردید جای درستی آمده‌اید.

اگر می‌خواهید خانه‌ای متفاوت و زیبا داشته باشید، جای درستی آمده‌اید. بسیاری از ما فراموش می‌کنیم که خانه‌ای گرم و دلنشین چقدر می‌تواند در بالا بردن روحیه اثر بگذارد.

برای این کار هم لازم نیست هزینه‌های گزافی بکنید. اگر کمی اهل عمل باشید و سلیقه به خرج دهید، با هر بودجه‌ای می‌توانید فضای جدیدی را میهمان خانه‌تان کنید. در این مجله اینترنتی فوت و فن‌های دکوراسیون همشهری آنلاین می‌توانید مجموعه‌ای از مطالب را در زمینه‌های گوناگون بخوانید.



ادامه مطلب
تاريخ : پنج شنبه 11 خرداد 1391برچسب:, | 1:20 | نویسنده : حسین محمدی

 

انواع بناهای تاریخی ایران بر اساس سبك معماری
انواع بناهای تاریخی ایران بر اساس سبك معماری

معماری در ایران بیش از 6 هزار سال تاریخ پیوسته دارد. این معماری نه‌تنها فراتر از مرز جغرافیایی ایران امروزی نمودی بارز دارد بلكه از نظر تنوع، پهنه وسیعی را در بر می‌گیرد.  عناصر طراحی نیز در معماری ایرانی از قدمتی 3 هزار ساله برخوردار است.


این عناصر از تالار گوردخمه‌ها گرفته تا سقف چهارطاقی‌ها و چهارایوانی‌ها همواره در دوران‌های مختلف حضور داشته و تاثیرگذاری خود را در زندگی امروز نیز حفظ كرده‌اند. در واقع معماری ایرانی دارای استمراری بوده كه هر چند بارها بر اثر كشمكش‌های داخلی و هجوم‌های خارجی دستخوش فترت یا انحراف موقتی شده، با این همه به سبكی دست یافت كه با هیچ سبك دیگری اشتباه نمی‌شود.

 

در ایران معماری آثار تاریخی در عین اینكه دارای مفهوم و هدف دینی و آیینی است، مانند سایر نقاط جهان وابسته به عواملی چون اقلیم، مصالح موجود، فرهنگ منطقه، فرهنگ همسایه، دین و آیین و باور و بانی بناست.

معماران ایرانی تلاش می‌كردند مصالح مورد نیاز خود را از نزدیك‌ترین نقاط ممكن به‌دست آورند و ساختمان‌ها را چنان می‌ساختند كه نیازمند به مصالح جاهای دیگر نباشد و تنها به خود اكتفا كنند.


 



ادامه مطلب
صفحه قبل 1 2 3 4 5 صفحه بعد